شعردلگیرم
●▬ஜ۩ دست های پر از خالی ۩ஜ▬●
تنهایی ام را...دوست دارم...بوی پاکی می دهد


دلگیرم از تكرار این بیهوده بودن

از غربت شبهای دلتنگی سرودن

دلگیرم از پایان فصل مهربانی

از باور همراز چشمانت نبودن




دلگیرم از این لحظه های سرد  دوری

از لحظه های بی غروب  بی غروری

دلگیرم از اندیشه ی بیگانه بودن

از سنگ بودن، رنگ مُردن، رنگ كوری




ای كاش می مردم نمی دیدم شكستی

آن لحظه هایی را كه از دل می گسستی

ای كاش می مردم نمی دیدم كه روزی،

در اوج شیدا بودن از مستی گذشتی




می ترسم از عادت به فصل شوم سازش

از مرگ فصل انتظاری غرق خواهش

می ترسم از عادت به این تبعید دلگیر

پایان چشمان تو و فصل نیایش




ای كاش می مردم ولیكن زنده بودم

می مردم و در یاد تو پاینده بودم

در شهر رویا كاشكی جان می سپردم

تا غافل از تنهائی  آینده بودم




من بی تو آن شمعم كه می میرم به زودی

از باور تلخی كه همرویا نبودی

دلگیرم از عاشق ترین چشمان هستی

از تو كه از دل با نگاهت می سرودی!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: 26 / 2 / 1390برچسب:شعردلگیرم,
ارسال توسط ★ --❤رحمت الله❤--★

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی