●▬ஜ۩ دست های پر از خالی ۩ஜ▬●
تنهایی ام را...دوست دارم...بوی پاکی می دهد

... و عشق غزلی ست که واژه واژه ابیاتش بوی زندگی می دهد...

بوی ساحل آب خورده ای که ردپای معشوق را در سینه جای داده...

بوی اطلسی های توی باغچه... یا نه! بوی ماهی های قرمزوکوچک حوضچه... یا شاید شکوه پرواز قاصدک!...

چه احساس نمناکی! به عطر صدف های دریایی می ماند...

خدای من! رسیده ام انگار!

بال... بی قراری ... یک عالمه موج... عجب تب و تابی!

باز این دل شهرآشوب وحشی شده است و در هیچ کجا بند نمی شود .

باز یک دنیا آشفتگی!... باز بی قراری به جانم افتاده است!

به گمانم قرار من با عشق این است که آواره ام کند...

از این کوی به آن کوی... از این دیار به آن دیار...

تا سحر راهی نیست... موج دریا یادم نرود...

چه آهنگی! دل انگیز و سودایی ...

صدای همهمه بال هایی ست که از یک سو به آبی دریا راه دارد و از سویی، به آسمان آبی

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: 8 / 2 / 1390برچسب:ترنم عشق,
ارسال توسط ★ --❤رحمت الله❤--★

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی